سلام
از دور نگاهت ميكنم و بدون اينكه جرات آن را بيابم كه رودررو بگويم دوستت دارم منتظر فرصتي ميمانم كه هرگز نخواهد آمد
هرگز اراده داشتنت را نكردم مگر در خيال مگر در خلوتگاهم كه اميالم مجال انديشه پاك را در وجودم ندادند.
و من باز هم تنهايم در ميان همه كساني كه بر حسب عادت دوستشان دارم و اينجا مينويسم شايد روزي تو بگذري و من ...
۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۲, پنجشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر