۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

دوباره

چقد حرفايي كه از ته دل مياد به دل ميشينه لازم نيس پشتش چيزي باشه فقط بايد از اون ته مها بياد بيرون.
فرار
ميخام فرار كنم از چيزي كه هستم ازچيزي كه بودم خسته شدم داغونم .
26 تا رفته نميخام اون بعديم اينطوري باشه اگه باشه !؟
خيلي ساده زندگي كردم خيلي .
كاره درست حسابي كم كردم.
كسي نيس همفرار ما باشه ؟
باي

۱۳۸۷ دی ۲۰, جمعه

زندگي واقعي

سلام
گاهي فك ميكنم كه اونقده از زندگي واقعي دورم كه بايد يه سري كلاس زندگي واقعي رو برم.
باي